Tuesday, April 18, 2006



سؤزوموز


نامهاى بازمانده از گروههاى تركى در اسامى جغرافيايى استان قزوين


پيش از ادامه بررسى نام طوائف و گروههاى تركى باقى مانده در اسامى جغرافيايى استان قزوين يادآورى مىكنم كه بسيارى از اين طوائف و گروهها در ميان ديگر ملل تركى بويژه تركمنها و تركهاى آسياى صغير-شبه جزيره بالكان نيز عينا ديده مىشوند كه حكايت از تبار مشترك بين اين گروههاى تركى با تركهاى آذرى (آذربايجان٫ جنوب ايران٫ شمال خراسان) دارد. همچنين تدقيق در اين گروههاى تبارى تركى٫ بى بنيان بودن افسانه آريا نژادى تركهاى آذرى ( ايران-آذربايجان-خراسان) حتى ديگر مردمان اين كشور را آشكارتر مىنمايد:

قارليق (ادامه): در ريشه شناسى قارليق-قرلق كلمه قارلى از مصدر قارماق (ريشه كلمات قارما٫ قاريشيق٫ قاريشماق...امروزى) به معنى مخلوط كردن و آميختن و تركيب طوائف نيز پيشنهاد شده است.

10-افشار (آفشار٫ آوشار٫ آووشار٫ اووشار): افشارها يكى از قبايل 24 گانه تركان اوغوز٫ شاخه بوز اوخ (تير خاكسترى ) مىباشند. كلمه افشار به معانى جمع كننده٫ هماهنگ٫ چابك٫ مباشر٫ كاردان٫ مطيع ٫ كمك كننده٫ و يا كسى كه شكار را دوست دارد و در آن ماهر است و ....مىباشد. افشارها يكى از مهمترين و پرجمعيت ترين اتحاديه طوائف تركى در تاريخ بوده و از آسياى ميانه٫ تا خاورميانه٫ قفقاز و آسياى صغير پخش شده بودند. هم اكنون بخش عمده افشارها بافت طائفه اى خود را كاملا از دست داده و جز غيرقابل تشخيص گروههاى تركى تركمنستان٫ خراسان٫ ايران٫ آذربايجان٫ تركيه ...شده اند. بخشى از افشارها كه به مرور زمان متكلم به زبان فارسى شده اند٫ در تشكل تبارى گروههاى فارس زبان امروزى ايران و افغانستان نيز نقش مهمى بازى نموده اند.

در ايران كمتر منطقه اى را مىتوان يافت كه افشار ها در آنجا ساكن نشده باشند. افشارهاى خارج آذربايجان و خراسان را افشارهاى نواحى خوزستان٫ كهكيلويه٫ كازرون٫ كاشان٫ كرمان....تشكيل مىدهند. اساس تركهاى (آذرى) خراسان نيز از افشارها تشكيل شده است. در جنوب ايران بين اتحاديه قبايل تركى آذرى قشقايى نيز طوائف قيرخلى(قرخلو)٫ جالاييرلى(جلايرلو)٫ كوسا احمدلى(كوسه احمدلو)٫ ارشلو٫ آرپلو (آرپالى٫ بعضا به اشتباه عربلو گفته مىشود)٫ ايميرلو (به اشتباه اميرلو گفته مىشود)٫ اينانلو (اينانلى٫ ايناللو)٫ قوتلو٫ گوندوزلو٫ تكه لو٫ و غيره افشار مىباشند.

در آذربايجان منطقه سكونت افشارها به طور انبوه از ناحيه ورامين-تهران-ساوجبلاغ (ساووج بولاق) شروع شده و در دو خط ساوه (ساوا)٫ زرند٫ قم (قوم)٫ همدان٫ اسدآباد تا كرمانشاه و نيز خط قزوين٫ سلطانيه٫ زنجان (زنگان)٫ سايين قالا (صايين قلعه)٫ تكاب٫ تا اروميه(اورمو) و سلماس (سالماس) ادامه پيدا مىكند. در اين ميان تبار اكثر مردم ناحيه داخل مثلث قزوين٫ همدان٫ زنجان اساسا افشار مىباشد.

11-قميك (كيمئك٫ كاماك٫ قاماك٫ قاماق٫ قمق٫ كمك٫ كيماق٫ كيماك): ريشه نام اين طائفه تركى باستان-ميانه از كلمه گمى (كشتى) مىباشد. فدراسيون طوائف تركى قميك كه در آغاز در حوالى رود ايرتيش مىزيسته اند در قرن 8 موفق به استقلال از گوك تركها و تورگشها شده دولت مسقل خود را بنياد گذارده اند (به سركردگى توتوقها-تتق و بعدها يابغوها). قميك ها در سير تاريخ در سرزمينهاى پهناورى از جمله ايران-خراسان- آذربايجان پراكنده شده و در مردم بومى و ديگر تركها حل شده اند.

12-مغول: در نام مغلدار. در ريشه شناسى اين كلمه٫ مونقول moengel (آسمانى)٫ mong (شجاع)٫ munku (نقره) و غيره پيشنهاد شده است. مغول-مغل-موغال-مغال فرم عربى و فارسى اين كلمه است كه در ضمن به معنى شخص بسيار ثروتمند و با قدرت نيز مىباشد. ناحيه جنوبى آذربايجان (استانهاى زنجان٫ قزوين و همدان و نواحى ترك نشين استانهاى تهران ٫ مركزى و قم) از جمله نواحى اى بوده است كه مغولان به تعداد بىشمار در آنجا مسكن گزيده بودند.

13-استاجلوها(استجلو٫ اوستاجالو٫ اوستا حاجىلو): در نام استاج. استاجلوها اين طائفه اصلا از تركهاى تركيه مركزى٫ نواحى سيواس-آماسيا(آماسيه)-توكات(توقات)-قيرشهر موسوم به اولو يؤروك مىباشند كه از نخستين پيروان و گروندگان به شيخ جنيد و حيدر در آناتولى و بعدها از موسسين و اركان امپراطورى آذرى صفوى به شمار مىآيند. استاجلوها در تمام سطح ايران (كرمان٫ كردستان...) و آذربايجان پخش شده بودند. در ايران و آذربايجان بعدها همراه شاملوها و ذوالقدرها (دولقادارها-دولقا به مغولى به معنى كلاه خود است)٫ روملو و تكه لوها كه آنها نيز از طوائف قزلباش (غلات شيعه) آسياى صغير-تركيه-سوريه امروزى بودند٫ توركمان-تركمه ناميده شده اند. گروهى از اوستاجالوها نيز بعدها به طائفه آذرى قاجار ملحق شده است. طائفه گلباغىهاى كردزبان امروزى=گؤل باغى در كردستان٫ شاخه اى از استاجلوها است كه به مرور زمان زبان تركى را ترك و آغاز به تكلم به زبان كردى نموده اند.

14-بزچه لو (بزجه لو٫ بزجالو٫ بزاچلو٫ بوزاچلو.....): به نظر مىرسد كه طائفه ترك بورچالى ويا بوزجالى خود تركيبى از دو گروه متفاوت مغول- باستانى بورچالو و گروه تركى ميانى-بوزجالو مىباشد.

بزچه لو ها از تركهاى حلب-آسياى صغير (تركيه امروزى و سوريه) مىباشند. بوزجالوها مانند افشار٫ بيات (بايات) و بگديلىها (بيگديلى٫ بگدلى٫ بيگدلى) طائفه اى از تركهاى قزلباش (غلات شيعه) ناحيه بوز اوخ-بزاق (در جنوب تركيه٫ شمال سوريه) مىباشند كه در قرن 14 به سركردگى "بوزجا بگ" صاحب حكومتى محلى بنام "بوزجا اوغوللارى" بگلر بگى بوده و به دولت آذرى صفوى پيوسته اند. (ريشه اين نام را از بوز-بزا-بوزه -بزه نوشيدنى اى كه از جو و گندم و ... تهيه مىشود نيز دانسته اند).

از سوى ديگر بورچالو ها (بوورجولو) طائفه اى به سركردگى بوورجو ٫ جزء اتحاديه مغولى آرولات بوده اند. بقاياى اين گروه مغولى بعدها ترك شده٫ امروز در نواحى سلدوز (نقده) و همدان آذربايجان جنوبى همچنين در آذربايجان شمالى و گرجستان و تركيه ساكن مىباشند. بخصوص در جنوب آذربايجان٫ تركان (و بسيارى از تركهاى فارس شده-فارسهاى ترك تبار) منطقه ى محاط بين شهرستانهاي همدان٫ تفرش٫فراهان ٫كوميجان٫ نوبران٫ فامنين و قهاوند بازماندگان تركهاى بوزجالو-بورچالوى مذكور مىباشند.

ادامه دارد

گئرچه يه هو !!!!

0 Comments:

Post a Comment

<< Home