Thursday, May 18, 2006




با درود

نازنین ، حقیقت دست نیافتنی نیست آن را در زیر بزرگترین دروغها مدفون خواهی یافت.

atabay danyeli

سالها میگذرد تا تماشاگر منازعات بی پایان انسانهایی بوده ام که محق بو ده اند اما بدلیل سستی و کمبود آگاهی های لازم در چنبره اندیشه های ناراست و ناثواب گرفتار آمده ، خود و دیگران را به مخاطره انداخته و در چرخه بی سرانجام جدل ها و تعصبات خام ، خود و جامعه خود را بازیچه کسان و گروه هایی ساخته اند که آگاهانه دام این تعصبات را گسترده اند.
تعصب آن بیماری کوری است که حقیقت را زیر دروغ ورزیهای گاه جاهلانه و گاه آگاهانه و عمدی پنهان می سازد.
همین که یاد نمی گیریم تا بدون هتاکی ، جنجال وگاه زور با اندیشه مقابل برخورد کنیم ، کفایت میکند که چرا جامعه ای در جا میزند .
اگر آحاد یک ملت اسیر اوهام هستند چه دلیلی دارد که جامعه شان اسیر نباشد ؟ اگر ملتی خود غارتگر اندیشه خویش است ، چرا دیگران غارتش نسازند؟

در گشت وگذار اینترنتی بدلیل علاقه شخصی سر از این تالار گفتگو با هوای نه چندان خوشایند در آوردم والبته نرنجیدم، که سالهاست با دغل های استعمار در ایجاد تفرقه بین اقوام ساکن در فلات قاره آشنایی دارم . همه اینها سبب آن نمیشود که کور دلانه قوم یا اقوامی را بکوبم که عقده های سرکوب شده و حقارت های تلخ تاریخی ام را مرحم نهاده باشم .
خواستم مثل همیشه با سکوت بگذرانم که
" فرزانه در خیال خودی آگر به تندر پارس میکند
گمان مدار که در قانون بو علی حتی
جنون را نشانی از این آشکاره تر رفته باشد ... ( قریب به مضمون است انشاء ... از احمد خان شاملو) "

دیدم اینجا ازانصاف بدور است که AtoorPatخان اینقدر بی ملاحظه و بدون آگاهی کافی از تاریخ اقوام ایرانی تازیانه بر سر یکی از موثرترین و اصلی ترین بازیگران عرصه تاریخ ایران بردارد و دیگران را هم تحت تاثیر قرار دهد. این است که تصمیم گرفتم مطالبی را بنویسم نه از این بابت که فی المثل به لای قبای قومی ام بر خورده باشد ، از این بابت که اسفندیار عزیزم ، دردم آمده است که در عرض پنج – شش سال گذشته بیش از 112 هزار تحصیل کرده نان این ملت خورده سر از ینگه دنیا در آورده اند و من و تو ناشیانه هنوز میخواهیم همدیکر را مجبور کنیم که مانند دیگری بیندیشیم ، که مانند دیگری لباس بپوشیم ، که مانند دیگری حرف بزنیم و ...
دنیا بدور از این غوغاهای سه من دوزاری ( ببخشید آپتودیتش کردیم) با سرعت باور نکردنی در حال پیشرفت و دیگرگونی است و ما هنوز اسیر توهمات داشتن بهترین مذهب ، بهترین زبان (آنهم لابد ...) بهترین آب و هوا و مملکت و... خلاصه هنر نزد ایرانیان است و بس و اصفهان نصف جهان و ...
این بلاهت تاریخی را تا کجا میخواهیم بکشانیم و کجا را میخواهیم فتح کنیم ؟ اصولا فکر کرده اید که ره آورد این ملتی که مباهات میکنیم بیش از هشت هزلر سال تاریخ دارد چیست؟ همه اش توهم دیروز ، بگویید امروز چکاره اید ؟ آیا شایسته این ملت است که فرزندانی چون این AtoorPatخان و یا آن متوهم کبیر که حتی بلد نیست دماغش را بگیرد و آنوقت ساعت ها وقت گرامی را صرف فحش و هتاکی به اقوام ایرانی بکند.

آنهایی که ملتی را متهم میکنند خود فاقد ملیتند.
AtoorPatخان عزیز مجبورم افکار شما را حلاجی کنم بلکه انشاء... اندکی تمرین همزیستی و احترام به همدیگررا کرده باشیم و اگر کلامی نسفته گردملالی (زبانم لال) بر خاطر شما نشاند خواهید بخشید انشاء...

اول از خودشما آغاز میکنم .
این اسمی که برای خودت انتخاب کرده ای جان برادر به تعبیری البته درست ، بخشی ازنام باستان سرزمین آزربایجان است که بی محابا و بی ادبانه به آن و ساکنین محترم آن تاخته ای.( خوب دقت کن : نه آذربایجان) و تلفظ و انشای صحیح آن atropat وصد البته نه آنگونه که ارامنه عزیز تصور میکنند.
( این را داشته باش تا زمانی که در جای خود واژگان آتروپاتکان ،آتروپتکن ویا به زعم عده ای آتورپاتکن وآنگاه آزربایجان را به یاری هم کالبد شکافی کنیم ).

فرموده اید واژه " ترک " را انگلیسها و روسها سر زبانها انداخته اند و ...
این حرف به قدری خنده دار و کمیک است که جدا" آدم نمیداند به آن جواب بدهد یا نه . جان برادر اگر اندکی به خودت زحمت میدادی و یک ورق ساده به تاریخ و یا حتی به تاریخ ادبیات پر بار فارسی می زدی این گونه خود را زیر بار خجالت خراب نمیکردی

برای این چند سند از حافظه بر میخوانم :
در مقدمه لیلی و مجنون ساحره سخن فارسی حضرت نظامی گنجوی آنجا یی که از تنگی عالم سخن و فراخی عالم معنی ومیل به سرودن این داستان به ترکی سخن میراند میفرماید که پیکی از شاه دررسید و عرضه داشت : ترکی صفت وفای ما نیست ..... حالا ادعا کن " کار کار انگلیسی هاست "
حضرت حافظ میفرماید : یکی است ترکی و تازی در این معامله حافظ
حدیث عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی
ترکان پارسی گو بخشندگان عمرند ....

در سیره ابن هشام بخوان آنجایی که در دربار معاویه سخن از آزربایجان میرود :
"یکی پرسید آذربیجان کجاست؟
گفتند سرزمینی است که از قدیم ترکان در آن ساکنند "
شمارا نمیدانم من که کاملا شکم بر طرف شد که معاویه پدر صلواتی جداندرجد انگلیزی تشریف داشته اند
فکر میکنم نیازی به آوردن احادیث گرانقدر نبوی در خصوص ترکان و وصف این قوم و توصیف سبلان و ....نباشد .من باب راهنمایی بهتر است یک کمی در باب نهضت حروفیه مطالعه کنی وبعد بدانی در زمانی که عمادالدین نسیمی به دستور لابد انگلیسی ها دست اندر کار مبارزه با امیر تیمور به سرودن اشعار سه زبانه ترکی و فارسی و عربی مشغول بود و آخرالامر در راه تکامل انسان و انسانیت بر دار معراج مثله میشد ، در کدام سوراخ موشی تشریف داشتند .....؟
Atoor خان به شهادت تاریخ تنها ایرانیانی که در سراسر تاریخ فلات قاره توانستند برای اولین بار در همه فلات قاره یک دولت متحد ایجاد کنند صفویان به رهبری شاه اسماعیل بزرگ بودند.
این ایرانی که جنابعالی امروز در آن تز منحط اقوام ایرانی و غیر ایرانی را به پیش می برید توسط همین شاه اسماعیل غیر ایرانی !!! بنیان نهاده شده است و از سر بدبیاری جنابعالی همین آدم بانی سبک رئالیستی آزری می باشد با یک دیوان مفصل و به شهادت تاریخ همین آدم شاهنامه فردوسی را از غبار نسیان شما ایرانی شریف نجات واز نو رواج و به ترکی هم مترجم شد. تاریخ چهارصد سال گذشته مشحون از واژه ترکان قزلباش ، ترکان صفوی ....است اگر بخوانی.

میتوانم از حافظه بیش از ده شاعر ترک زبان زاده آزربایجان با سروده های ترکی آزری در حدود 800 سال پیش از این برشمارم تا از بی سوادی و آلت دست بودنت مثل لبو ماستت کنم.

از آنجایی که دروغگو کم حافظه می باشد ، یادت رفته که در جایی از این افاضاتت فرموده ای :

" شاعر گرامي و بزرگ آذربايجان، قطران تبريزي، درباره تركان چنين نمي‌گفت:

چــه ارزد غـدر با دولت چه ارزد مکـر با دانش ... اگـرچـه کــــار ترکان هست غــداري و مکــاري!"

حالا از دو راه خارج نیست یا قطران انگلیسی است یا جنابعالی و البته وصد البته که جنابعالی .
ای کاش سفر نامه ناصر خسرو را خوانده بودی آنجایی که در تبریز از همین قطران سخن میراند و میگوید "به فارسی خوب شعر میگوید ولی به زحمت سخن به فارسی میگوید.( نقل به مضمون)

Atoor خان بسیار متاسفم که نمیدانی حداقل همین انگلیسها بیش از پانصد سال از ترس همین ترکها جرات پا نهادن به سرزمین های مقدس شرق را نداشتند و اگر نا رفیقی کسانی که افکاری مانند افکار شما را دارند نبود ، شاید شرق امروز اینگونه دچار تنگی نفس نمیشد و چه بسا سرنوشت بهتری می داشت.
و این نکته ای است که اصلا به مزاق صهیونها و داشناکها خوشایند نیست.
رنه گروسه در امپراتوری صحرا نشینان مینویسد :
"ترکها بیش ازچهل قرن بلامنازع بر جهان حکومت کردند و از زمانی که معنی سیاست دروغ ورزی و توطئه شد ، سیاست را بوسیدند و گذاشتند کنار ... "
برای اینکه این معنی را بهتر درک کنی توصیه میکنم تاریخ جلالیها را خوب مطالعه کن و اگر سرخوردگیهای تاریخی ات را قلقلک داد باز هم مارا بخندان.

بگذار جواب یکی دیگر از افاضات شمارا تا تنور داغ است همینجا بچسبانم فقط فاصله بگیر تا نسوزی ..
فرموده اید" چون در آغاز اين هزار سال، تركان زباني نداشته‌اند كه بخواهند بر كسي تحميل كنند. در آن زمان تركها تنها با اشاره و صداهايي كه از گلو خارج مي‌كردند با يكديگر ارتباط داشتند و به اين صداها و هجاها نمي‌توان نام زبان داد زيرا كه زبان تركي به ياري فارسي و عربي و اويغوري و سغدي و چيني و... نهايتا ساخته شد(البته به شيوهء‌ بياباني و كوچگري). "
خرابکاری از این بدتر امکان ندارد ؟ شما اسم این را میگذارید تحلیل علمی؟ بنده نادان خدا زبان فارسی که نطقش در همین هزاره اخیر باز شد ه و در جای خود این را بررسی خوهیم کرد آنهم که به سلامتی و شادی و میمنت بعد از تولد دماغش را ترکها بر داشته اند و تر و خشکش کرده اند.
بنابر تاریخ مورد قبول خود داشناکها ترکهای هون در حدود سه هزاره پیش از این بر اقصا نقاط جهان چیره شده اند . لابد این تسلط با همان ایما و اشاره بوده است ؟ اگر بلد باشی هزار را بشماری باید بدانی که در هزار سال پیش هنوز شما نتوانسته بودید حتی بگویید " آهو به دشت دوزا ..."
انسان بی انصاف اگر اندکی زبانشناسی خوانده باشی باید بدانی که زبانهای التصاقی به چگونه زبان هایی گفته میشود !! اولین زبانهایی که بشر بدان تکلم کرده زبانهای تک سیلابی هستند و پدر جد این گونه زبانها گروه زبان های اورال-آلتائیک می باشد که در صدر اینها هم ترکی ایستاده است.
منباب اطلاع عرض کنم که میزان لغات دورریز زبان ترکی از فرهنگ لغات اکثر زبانها بیشتر لغت دارد و اگر اهل انصاف باشی معنی این حرف یعنی قدمت زبان ( در ترکیه این لغات تحت عنوانTarama lüğət در هفت جلد جمع آوری شده است که مجموع لغات آن از فرهنگ معین (که 80% لغات آن را هم لغات عربی و ترکی تشکیل میدهد) بیش تر است .

بعد آمده ای تاخته ای به نویسنده معصوم که " این آمار را ... " وچقدر غیر مودبانه .
اما بعد یادت رفته که در چند سطر بعدی خودت از لحاظ آماری چه خرابکاری کودکانه ای کرده ای ولی همین فردا برو و اطلاعاتت را اصلاح کن .
از دیر باز ترکها اکثریت قومی این مملکت را تشکیل داده اندو هنوز هم اینگونه است ولی این چیزی را اثبات نمیکند. هر قومی ولو اندک حق این را دارد که بر اساس فرهنگ و زبان خود زندگی کند و دیگران حق ندارند که به هر دلیلی سد راه رشد و بالندگی قوم دیگر باشند. Atoor خان حداقل در این موارد نمیگویم منشور بین الملل را مطالعه کنی حداقل به قوانین این کوروش که اینقدر سینه هاتان را برایش چاک میکنید پابند باشید. یعنی شما و همپالگیهاتان به اندازه یک آدم بیست وپنج قرن پیش هم رشد نکرده اید؟

بعد رسیده ای به "فرهنگ" و دویست و پنجاه میلیون انسان را بی فرهنگ خوانده ای. (روح کوروش کبیرت را در گور ننه سلیمانیش لرزاندی !!)
Atoor خان میدانی اولین با ر بشر در کجا سکنا گزیده است؟
میدانی اولین مذهب دنیا (مهر پرستی) در کجا بالیده است؟
میدانی اولین پیغمبران از کجا بر خاسته اند ؟
میدانی اولین خط را چه کسانی بوجود آورده اند؟
میدانی اولین امپراتوریهای سرافراز تاریخ را جه کسانی تشکیل داده اند ؟
میدانی کدام قوم زودتر از سایرین به آهن دست یافت ؟
تاریخ گذشته را بگذارم وبگذرم
میدانی در مقابل یاوه سرائی های یهود در زمان هخامنشیان چه کسانی قد علم کردند
در مقابل یونانی ها و عربها و مغولها و روسها و ... چطور؟
میدانی اولین بار چه کسانی دقیق ترین تقویم تاریخ بشریت رابوجودآوردند که تا امروز هم باقی است و با آن گاه شماری میشود ؟
میدانی اولین کارخانه ها کجا احداث شده است ؟
اولین مدرسه اصولی جدید اولین دانشگاه اولین مدرسه دخترانه اولین سیستم فاضلاب شهری اولین آتش نشانی و..... (در تاریخ معاصرایران بدون استثنا هیچ ره آوردی نیست که ترکان آن را نیاورده باشند.)
آزربایجان تنها مکانی است در خاورمیانه که از هشتاد سال پیش شهر هایی باجمعیت 100% با سواد دارد.

Atoor خان منظورت از فرهنگ چیست؟
یک سوال بکنم بدت نیاید
میتوانی معادل کلمات زیر در فارسی ویا در هر کدام ازلهجه ها ی وابسته اش را برای من پیدا کنی تا من بگویم کدام قوم زودتراز بقیه به فرهنگ متعالی مورد نظر جنابعالی دست یافت؟
قاشق ، چنگال ، بشقاب ، قاب ، قابلمه ، چاقو ، ملاقه ، کاسه(عربی است) و ......
خانه ، اتاق ، اجاق ، آتش ، تشک و ....
توپ ، تفنگ ، تپانچه و ...
بگویم که پدر با فرهنگت تا دیروز لقمه را چگونه در دهان میگذاشت یا خودت دستگیرت شد؟
اگر بیایم و به تو بگویم که در تاریخ گذشته جداندر جد نوکری پدران مرا کرده اید آتش نمی گیری؟
دلیل میخواهی؟
درفرهنگ و زبان با فرهنگتان هنوزهم معادل کلمات آقا و خانم را ندارید . آیا این به این معنانیست که پدرانت همیشه نوکر بوده اند و نتوانسته اند کلمه برای خطاب بسازندو خطاب را اززبان ارباب هایشان آموخته اند همچنانکه تمام مظاهر تمدن را؟
Atoor خان اگر بخواهم از این نوع بنویسم که هفتاد من مثنوی میکنم . انگلیس را پشت سرتان می بینید و هاف هاف و لاف لاف تان بلند میشود. در تغییرات ژنتیکی که اعراب و مغول ها و افغانها و ... اعمالتان میکردند فرهنگ والامقامتان رفته بود گل بچینه یا گلاب بیاره ؟
برو کنار دادا بذار باد بیاد.
( در مورد کلمه فرهنگ مطلب جداگانه ای خواهم نوشت مثل اینکه آقای با فرهنگ ما خیلی بدان علاقمندند.)
جان برادر عدم وجود این کلمات در زبانی مخت را به خارش نمی اندازد که بیهوده هایهوی براه انداخته ای و امروز دیگر آزری ها نه تنها به رمز وراز زبان خود که زیر و بم زبان فارسی را خیلی بهتر از تو بلدند؟
زبانی که بیش از 80% آن پایمال اعراب شده و مابقی به همت همین ترکهایی که قبولشان نداری از تاراج تاریخ نجات داده شده ، اینقدر قمپوز در کردن وقندرون رو نافش آب کردن ندارد. ( اینها را از این بابت ننوشتم که خدای نکرده بخواهم قومی را تحقیر کنم ، فقط خواستم نشان دهم که اگر قرار باشد به جای بحث علمی کردن عین این خانباجی ها بنشینی سرکوچه و آلاف و اولوف ( اینجور نوشتم که زیاد داغ نکنی) نشخوار کنی ، باید بدانی که یک جایی پس گردنی میخوری و یک جای دیگر عین همون خانباجی ها .....میری . پس یاد بگیر که مودب باشی )
میتوانی بگویی چرا بزرگترین و صاحب سبک ترین شعرای زبان فارسی ترکان بوده و هستند .
میتوانی بگویی که چرا هر دو دوره طلایی ادبیات فارسی در زمان امارت ترکها اتفاق افتاده است ؟
میتوانی بگویی که چرا ادب مشروطه و خود مشروطه از آزربایجان بلند شد و آنگاه اکثرهم مشروعه خواه تشرف داشتید؟
این افتخار برای جنابعالی و همپالگیهایت بس که در باغشاه دست در دست ارمنی ها ستارخان را به گلوله بستید.
خجالت بکشید از این همه تحریف و یاوه سرایی.

آنجایی که صحبت از واژه آزری می برید به تمام معنا بی آبرویی تمام کسانی را دست اندر کار تحریف هستند برملا میکنید.
اول یک نکته را که دوستان ، بالا تر به صورت کمرنگ مطرح نموده اند پر رنگت کنم .
به شهادت تاریخ تا جهار قرن بعد از استیلای اعراب هیچ کار قابلی به زبان فارسی ارائه نشده است.
تازه به همت همین ترکان شرقی و سیستانی ها و ... کم کم بدانجایی رسیدید که چون کودکان نو زبان شروع کردید به آهو به دشت ذوزا گفتن و قبل از آن هرچه به دست دانشمندان ایران زمین نگاشته آمد به عربی بود.
از بخت بد جنابعالی اولین کس هم که به فارسی شعر سرود ترک بود و اولین کس هم که به بن بست رسیدن شعر عروضی فارسی پی برد ترک بود .

حال سوال اینجاست :
چگونه است که این اعراب نتوانستند زبان متکاملی چون عربی را به این جماعت حاشیه نشین کویر با پراکندگی و شکل نیافتگی زبان فارسی ( این ادعای من نیست باور اکثر زبان شناسان آکادمی نشینان زبان فارسی از جمله خانلری و باطنی و ... است ) تحمیل کنند اما چارصد سال بعد ترکها رفتند و در آزربایجان با جمعیت و پیشرفتی که در عرض این مدت زبان فارسی و شاخه "آذری" داشتند را از صفحه روزگار حذف و زبان ترکی را جایگزین آن نمایند ؟در حالی که اعراب برای تحمیل دین خود در همین آزربایجان به مشکلاتی بر خوردند که در هیچ کجای سرزمین های امروزه اسلامی بدان برنخورده بودند و حداقل در این مورد خواندن تاریخ خرمدینان را با دقت به همه دوستان و مخصوصا Atoor خان توصیه میکنم . در تمام این مدت اعراب نتوانستند زبان خود را به اهالی تحمیل کنند، در حالی که هم زمان بیشتری اقامت کردند ، هم شائبه مذهب را در اختیار داشتند ، زبانی را در اختیار داشتند که از لحاظ زبانی و میراث ادبی و ... خیلی غنی تر و جا افتاده تراز فارسی بود و ... اما ترکان به زعم شما سلجوقی فاقد همه این خصوصیات بودندو به اعتقاد همه شوینیست های وطنی ترکی هنوز به شکل زبان هم در نیامده بوده ( در همین مباحث Atoor خان هم به وفور از این افادات یافت میشود.).
Atoor خان قبول بفرما که کمیت همپالگیهات و ازجمله ترهات آقای کسروی ( به حساب این یکی جداگانه خواهم رسید ) می لنگد.و اگر به فرض محال شما درست بگویید و این اتفاق افتاده باشد که در مدت کمی این ترکان شرقی آفتابه به هیکل یکی از شاخه های مهم این زبان آریانژاد گجسته !!! برداشته باشند که از عهده عربی برنیامد و از عهده تلاش یک قرنی همه شوینیست های وطنی و شارژر های یهودی و داشناکی و انگلیزی بر نیامده است خوب پس در پهنه علمی حق با ترکی است و چرا نباید این زبان زبان رسمی حداقل ملت خود باشد؟ خوب پس بحثی نمی ماند شما ها خود معترفید که این زبان قوی تر بوده است و بر طبق اصول حاکم بر قرن حاضر و گذشته زبان های ضعیف تر در زبانهای قوی تر حل میشود . ( دلیل این را هم در ترهات خود این Atoor خان پیدا کنید آنجایی که تمام گویشهای محلی را با افتخار فدای پارسی مینمایند .:
:سمت اصفهان بروید و گویش دارانی را ببینیم که آن هم با خوانساری تفاوت میکند.تمام این گویشها در حال نابودی اند!!همینطور گویش کهن محلات و دلیجان.مردم استان اصفهان و مرکزی یا فارس هستند یا فارس نیستند.اگر هستند پس چرا گویشهایشان نابود می شود؟یعنی فارس دارد به فارس ستم میکند!!اگر فارس نیستند پس چه هستند؟و چه کسانی دارند با زبان فارسی گویشهای کهن فارسی اینها را نابود میکنند؟؟نکند تهرانیها فارس هستند؟؟(که ترکیبی از تمام مردم ایران جمعیت این شهر را تشکیل می دهد)گویشهای اصیل تهران مدتهاست از میان رفته مثلا گویش تجریشی-یا گویش شمیران.

من فقط گویشهایی که هم خانواده با خوانساری هستند را مینویسم.آشتیانی-اردستانی-اشتهاردی-انارکی-تاکستانی-تفرشی-جوشقانی-خوزی-دلیجانی-زرتشتیان یزد و کرمان-رفره ای-سرخه ای-سمنانی-سوئی-سیوندی-سدهی-سنگ سری-شهمیرزادی-طالشی- قمشه ای-قهرودی- کشه ای – کوهپایه ای-کهکی- گرمه ای-گیلکی-محلاتی-میمئه ای-نائینی-نطنزی-وانشنانی.این گویشها و صدها مثل آنان در استانهای مختلف ایران پراکنده اند.زرتشتیان یزد و کرمان باستانگرا و فارس هستند یا نه؟؟اگر هستند پس چرا گویش و زبانشنان رو به نابودی است؟؟"
(علت را به جای خود بررسی خواهم کرد اما .... سوزی خیلی ها از این است که نیک میدانند که اگر این زبان آزاد باشد طومار خیلی از زبان ها را در خواهد نوردید. Atoor خان این نکته را خیلی خوب میدانند که در طی تاریخ گذشته حتی در خارج از آزربایجان در کولونی های تحت محاصره همه جانبه پارس ها در اصفهان ، کرمان ، چهارمحال و ... کوچکترین خدشه ای نه تنها به زبان ترکی وارد نشده است که به بالندگی خود ادامه میدهد و در زمانی که این آقایان مشغول خود فریبی های کودکانه شان با تمام آن لهجه ها یی که در خوانسار و اشتیان و ... شمرده اید با تمام لرستانها و فارس استانها به من بگویید که کدام آفرینش ها را انجام داده اید در تمام این لهجه ها و .. که برشمرده اید حتی یک بیت درست حسابی هم ارائه نداده اید و تمام افتخار تاریخی تان داراب افسر است که بعدا لازم بود با هم بررسی میکنیم . اما حداقل همین ترکها در اطراف اصفهان از بانیان اصلی مکتب اصفهان بوده اند. و در هر کجای دیگر این مملکت هم در آفرینش های هنری ، نمیگویم بیش از دیگران بوده اند اما برابر با شما فارسها پیش آمده اند. یک جایی یکی از آدم های لوس اظهار فضل نموده اند که چرا در هر کاری آذری ها ... این را بی غرض میگویم ودر عرض این مدت بیست و اندی سال ندیده ام هیچ کارفرمایی ( عمدتا فارس ها ) از کارکرد خودشان راضی باشند . علت این است که در پایتخت نشسته و ارد میدهی جان برادر . افتخار بده بیا پیش ما در مرکز و جنوب ایران با چشم خودت ببین که چه کسانی از جان و دل به ایران خدمت میکنند و چه کسانی از پشت منقل ستاره شماری میکنند. Atoor خان منجم باشی در هر کجای این مملکت بخواهی حاضرم این را برایت اثبات کنم . فقط خواهش میکنم بیهوده افاده فضل نفرما.)

چرا در عرض یک قرن گذشته که همه چیز از انواع وسایل ارتباط جمعی در اختیار شما می باشد و در مدارس هم زبان ترکی را ممنوع کرده اید عرضه نمی کنید کوچکترین خدشه ای به زبان مردم وارد کنید؟
ودر قبال همه این مظلومیت ها آثاری چون حیدربابایه سلام و سازمین سوزو را به جهان عرضه کرد.
که فارسی مورد ادعای شما در عرض همین یک قرن نتوانست پایش را از مرزها بیرون بگذارد؟
جان برادر شما و همپالگیهاتان کوچکترین سوادی در زمینه جامعه شناسی و زبان ندارید و یا دارید ومیترسید دستتان رو شود .
جان برادر شما خود ادعا می کنید و به حق هم درست ادعا میکنید که پارس ها از طریق مرز های شمالی از سرزمینهای شمالی به فلات قاره ایران کوچیده اند. آنوقت با چه رویی به دیگران ایراد میکنید . ما ادعا داریم که ساکن اصلی این سرزمین بوده ایم و اگر سرتان را از توبره ای که یهودی ها برایتان دوخته اند بیرون بیاورید به واقعیت های بیشماری پی خواهید برد.شما آنقدر بی سواد تشریف دارید که وجود دو روستا در آزربایجان را به اینکه آنجا سرزمین پارسی است تعبیر ، اما وجود ده ها هزار کولونی ترک نشین را در استان های مختلف به کوچ اجباری در مثلا فلان تاریخ کذایی تحریف شده تعبیر میکنید.
واقعا از این همه (نمیدانم که اسمش را چه بگذارم ) خجالت نمی کشید؟

تازه این کجایش ایراد دارد شما آمدید و دست در دست یهود کیان این ملت را بر باد دادید و به زور پارس کردید ، ما هم میخواهیم اقوام ایرانی را به سر بلندی و اعتماد به نفس غارت شده شان برگردانیم.
اینرا که میگویم یک بار کرده ایم و به حول و قوه الهی دوباره خواهیم کرد
آگر منصفانه تاریخ صفویه را بخوانی می بینی که ترکها از همه بیشتر به فرهنگ و زبان دیگر اقوام احترام گذاشتند و دیگران را نفهم و ... خطاب نکردند واقوام ایرانی در مدت کوتاهی به نائلیت هایی دست پیدا کردند که تا حالا تکرار نشده است.( به اراجیف پان ایرانیست ها توجه نکن. در آن زمان هزاران کاروانسرا ، مدرسه ، شفاخانه ، مسجد ، پل و ... ساخته شد که امروز هم باعث سربلندی و افتخار هر ایرانی است .ما امروز در این وادی هزار مسافرخانه پیدا نمیکنیم چه برسد به هتل .)
پیشرفت در معماری ، پل سازی ،ادبیات ، فلسفه ، .... غیر قابل قیاس با دیگر دوره هاست.
خزعبلاتی را که در مخدوش کردن این دوره بنا به دلایل ناسیونالیستی در جریان است باور نکنید .
حتی این که در قرن اخیر با تز مسخره تشیع صفوی سعی در مخدوش ساختن این بخش از تاریخ می کنند را با احتیاط کامل مطالعه کنید. این دقیقا تشیع قجری - انگلیسی است که به نام صفوی فالب میکنند. برای پی بردن به این مطلب کافی است آرای فیلسوفان و محررین مذهبی دو دوره را باهم مقایسه کنید . البته درباب اتحاد اقوام ایرانی بعدا مفصل خواهم نوشت .

اجازه میخواهم در باب دو مطلب باور خود را با شما در میان بگذارم و بعد برگردم و سربه سر Atoor خان بگذارم .( البته Atoor خان اهل تحمل هستند و اینجا فعلا باید نقش مهره سیاه را بازی کنند تا در آخر بازی به نقش مهره سیا تبدیل نشوند . انشاء ... الرحمان)

یکم - آقای احمد کسروی تبریزی از شخصیت های مطرح دهه های اخیر ایران است که بنده در خصوص تاریخ نگاری مشروطه بدیلی بر این بزرگوار نمی شناسم . اما در وادی فلسفه و زبان شناسی نمیتوان به ایشان استناد نمود که در این زمینه ها ازتخصص کافی برخوردارنیستند و تنها بیان احساسات کرده اند تا تدقیق.این مقال حوصله نظرات ایشان در باب مذهب ندارد اما به مجموعه آرا ایشان در باب زبان قدیم آزربایجان خواهیم پرداخت آنهم در حد بضاعت خویش.

دوم – آزربایجان از جنبه لغوی چه معنی میدهد؟( که شما به شکل آذر بایجان بیشتر عادت دارید )
(در این معنا نقطه نظرات متعددی مطرح است و از مستشرقین فرنگی تا وطنی از قدیم تا حال اظهار نظر کرده اند و اگر لازم باشد دوستان در خواست کنند مراجعی معرفی شود . نظرات پیوست حاصل برداشت و نقطه نظرات شخصی است و چه بسا در بعض نکات متفاوت با شد. اما چیز عجیب و غریبی که وجود دارد اظهار نظر های غیر علمی عده ای است که اصلا ترکی بلد نیستند و در نتیجه به شعبده بازی هایی دست میزنند که فقط در بازار مکاره فرهنگستان فارسی خریدار دارد . این یک اصل است که برای درک معانی عوارض جغرافیایی و ... اولویت اول با زبان ساکنین آن منطقه است و گرنه خیلی ازکلمات رامیتوان در زبانهای دیگر با شعبده معنا نموداما کاربرد آن در مجالس سر کوچه پیرزن ها خواهد بود و گویا Atoor خان هم از مشتریان پرو پا قرص آن باشند. )
دوستان میدانند نگارش در فارسی (آوا نگاری) بر مبنای حروف عرب میباشد که در ازمنه گذشته پدران فریفته مان فریفتگی را تا بدانجا کشانیدند که با نسیان کلی خط و ربط های وطنی (علما معتقدند که داشته ایم و حتی کلی اثر هم بدان زبان و خط موجود بوده و گویا عربهایی که نطقشان خیلی پیشتر از ما باز شده بوده و تشخیص داده بودند که زبان فارسی در آینده مو دماغ خواهد بود همه را از دم سوزانیده بودند !!؟؟؟ و از این همه آدم حتی یکنفر هم موفق به حفظ حتی یک صفحه از آنها نشده است.لعن ا... اجمعین . اما راویان کم حافظه تاریخ بی بدیل ما فراموش میکنند بگویند که سه چهار قرن بعد حضرت مقفع وابن نديم ، راویان شاهنامه آنهمه کتاب مشعشع را از کجا پیدا میکنند و بعد از ترجمه (گویا از پهلوی و این دروغ چنان شاخش بیرون میزند که در نهایت دکتر خانلری اعتراف میکند که پهلوی زبان نبوده و تنها اسم نوعی از خط است و در این بلبشو من نمیدانم آقایان دنبال اثبات چه چیزی هستند؟)چرا همه را از بین میبرند .اینها که بدتر از عربها جفت پا رفته اند تو فرهنگ متعالی ما)، حروف عربی را هر چند که از لحاظ فونتیکی هم سازگار نباشد توی کاسه فارسی ، ترکی ، اردو و.... نهادند.
سالها وقت برد تا آن را تطبیق دادند و بعد ها چنان استادی از خود نشان دادند که کاشف شیوه های کتابت و خطاطی گوناگونی هم شدند که افتخار این کشفیات را با آب و تاب فراوان در تاریخ خط و کتابت میتوان خواند.
اما چیزی که بر بنده حیرت افزوده است استفاده از اشکالی، در آوانگاری کلمات بومی که در عربی آوا محسوب میشود و در ترکی و فارسی تنها برای قرائت کلمات عربی کاربرد دارد.
برای مثال چرا تهران را طهران می نوشتند، طپش اگر ترکی است چرا با "ط" ؟ گذاشتن اگرفارسی است چرا با "ذ"، صونا اگر ترکی است چرا با "ص" و هزاران ازاین مقال .
پس میبینیم که پدران مان آنقدرها هم معصوم نبوده اند.
(اینها را میگویم تا بعدا وقتی میرسیم به تقدس زدایی از بعض واژگان که خیلی ها با تقدس نمایی آنها سوپرمارکت سه نبش باز کرده اند به مشکل برنخوریم.)
یکی دیگر از این کلمات " آزربایجان" می باشد.
خوب اگر قبول دارید که این اسم قبل از نزول اجلال اعراب وجود داشته پس چرا "آذر..."؟( به جای خود خواهم آورد که آزر به معنی آتش اصلا عربی نیست و با شیوع آئین به آئین مهر در بین قبایل عرب زبان شایع شده است)
امیدوارم دیگر این اعتقاد را نداشته باشید که آزربایجان همچنان اسم نداشت تا اعراب بیایند و افتخار نام گذاری بر سرزمینی که عنوان مهد تمدن بشری را دارد کسب کنند.
این هم خنده دار است که گفته اند ترکیب "آزر و بایگان" است. حتی در آن تاریخ جعلی هم که پارت ها از مسیر این سرزمین میگذرند و اقامت کوتاهی در آن میکنند بر بیسوادی خود صحه خواهیم گذاشت اگر بگوییم که اینها اسم گذاری کرده اند چرا که آزر در گروه زبانی مورد ادعای آقایان اصلا وجود ندارد. حتی عده ای میگویند که آذر عربی را به بایگان فارسی!!1؟؟؟ چسباندند.یعنی این گروه اندک پارس از سرزمین های شمالی آمدند وبدون اینکه عربی بدانند آتش را در آزربایجان دیدند و گفتند آذربایجان(سرزمین آتش)ویا لابد اعراب قبل از آمدن به آزربایجان آتش ندیده بوده اند....
خوشبختانه پیرامون این گونه شعبده بازی با کلمات تا دلتان بخواهد کاغذ سیاه شده و بی هیچ ممانعتی چاپ شده است (ولی تا حال موفق به چاپ هیچ نوشته ای حتی در جوابیه اهانت های روا داشته شده بر طبق قانون مطبوعات نشده ام) دوستانی که مایل به فیض بردن باشند از هر کتابخانه ای چند کامیون می توانند بار کنند.

اجازه بدهید وقت عزیزان را با این استنتاجات غیر علمی و مغرضانه تلف نکنیم و به مصداق ایت هورر ، کروان کئچر (سگ عوعو میکند و کاروان میگذرد) دنباله کار خویش گیریم.

صائت های نه گانه ترکی به دلیل حاکمیت قوانین هارمونی وتبعیت کلمات از موسیقی درونی به دو گروه تقسیم میشوند :
(گروه زبان های ترکی با نه صائت و بیست و چهار صامت در جمع سی و سه صوت اصلی جزء پر صوت ترین زبان های دنیاست و اهل زبان میدانند که این زبانها از چه مسیر تکاملی عبور کرده اند تا این مرحله از غنای لغت و صوت رسیده اند . مقایسه کنید با زبان فارسی با شش صائت و هجده صامت و در جمع بیست و چهار صوت . اینکه میآورم در تخریب فارسی نیست بلکه دردمندی زبان ترکی به عنوان یکی از سه زبان اصلی شرق است و جا دارد همین جا جمله ای از استاد فقیدم پروفسور نطقی نقل کنم که فرمود :
ترکی زبان مادری و فارسی زبان عشق ما آذری ها است اگر امروز به ترکی بیشتر میپردازیم به خاطر بیماریی است که در هشتاد سال گذشته در ایران بدان دچار شده است .
و همینجا به دوستان آذر ی ام حذر باش میدهم تا در دام تفکرات افراطی در نیفتند وایران همانقدر که به فارس تعلق دارد به ترک هم دارد نه بیشتر و نه کمتر. این را با قاطعیت و دلیل میگویم که دم تمام پان ایرانیست ها و کلا همه پانها اعم از ترک و عرب و کرد و... به جای دیگری بسته است. این مطالب را از این جهت مینویسم که ذهن افرادی که تاریخ ایران زمین نمیدانند را اندکی روشن کنم .یادتان باشد در وجب وجب این خاک در هم تنیده ایم ، داشناکها از این نکته بیمناکند و در موضوع قاراباغ و وان به آن خواهم پرداخت. )

1- گروه معروف به نازک : Ə مانندƏL (دست) - E مانند EL ( خلق و قوم و مردم ) İ - مانند İL (سال) Ö مانند ÖZ ( خود ) - Ü مانند ÜZ( رو ، شناکن و...)

این گروه به دو دسته راست نازک (Ə E İ ) و گرد نازک (Ö Ü) تقسیم میگردد

2 - گروه معروف به ستبر : A مانند AN( درک کن ) - I مانند ARI زنبور) O مانند ON (عدد ده) - U مانند UN ( آرد )

این گروه به دو دسته راست ستبر(A I) و گردستبر (O U) تقسیم میگردد

*- Ö Ü I در پارسی و لهجه های وابسته وجود ندارند .
- I اگردر اول کلمات ظاهر شود به İ تبدیل میشود .

گفتیم که بر ساخت کلمات ترکی قوانینی حاکم است که از آنها به عنوان قوانین هارمونی یاد کردیم

قانون اول (عمومی): سیلاب اول کلمه با هر گروهی شروع شود ، سیلاب های بعدی اجبارا می باید از همان گروه صائت ها در ست شوند .
قانون دوم (خاص) : اگر سیلاب اول با راست شروع گردد کلمه با راست و اکر با گرد شروع گردد عمدتا با گرد ادامه می یابد.

نکته : گروه زبانهای ترکی پسوندی بوده و کلمات و افعال پیشوند پذیر نیستند.
نکته : ساختمان فعل در گروه زبانهای ترکی در تصریف بدون تغییر باقی می ماند و ازاین منظر با قاعده ترین زبان دنیاست.

با عنایت بر مباحث بالا دوستان می توانند حدس بزنند که پسوند ها در ترکی دارای یک شکل واحد نباشند و از صائت هجای ماقبل تبعیت کرده و چهار شکلی باشند.
مثال :
Öl-düm )ازدنیا رفتم) (بدنیا آمدم) Ol-dum Gəl-dim (آمدم) (ماندم) Qal-dım

پسوند ها بنا بر قوانینی در مواردی اشکال دوگانه دارند ( یک پسوند برای نازک ها و پسوندی دیگر برای ستبرها) مثال مشهور این پسوند ها پسوند مصدر ساز است که به دو شکل mək - maq تصریف میگردد.

مثال : Ol-maq و Öl-mək

یکی از پسوند هایی که در این مقال مور د نظر می باشد پسوند چهار شکلی " آر - ar" ، " ار - ər " " ایر - İr" و " ایر – Ir" میباشد. این پسوند یکی از قدیمترین گونه های پسوندی زبان ترکی است که علاوه بر داشتن معانی مستقلی لز قبیل" انسان ، مرد ، شخص ، جوانمرد وقرمز " با التصاق به اسم و صفت و گاه ریشه فعل و ... تولید اسم عام برای نامیدن خدایان و بعد ها اقوام و قبایل و اسم مکان میکرده است. از این نمونه است :
قاجار – قجر ( qac-ar - qəc-ər ) ، سابار– ساوار (sab-ar sav-ar ) ، خزر xəz-ər ) ) (در مورد واژه خزر که یکی از وازه های کهن و فسیل شده است و پان فارسیست ها در تاریخ معاصر خیلی تلاش کردند که آنرا تحریف و محو کنند خواهیم نوشت اگر عمری باقی باشد .به عنوان یک لطیفه جالب است کاری را که اعراب منحوس در مورد خلیج فارس ( قابل توجه دوستان که تند روی نکنند .این خلیج باید همیشه خلیج پارس باشد)انجام دادند این خلایق بیش از هشتاد سال در مورد دریای خزر انجام دادند و همه ترکها فقط خندیدند چرا که امکان پذیر نیست شما به این راحتی اسامی تاریخی را عوض کنید و این اواخر دیگر از خر شیطان پایین آمده اند که پر زور تر از سمبه رضاخان کجا؟ و آنوقت این ابلهان بیسواد بنشینند و هی سرنا ناساز کنند که مثلا ترکها آمدند و در یک شب زبان آذری را ..... بگذریم) - ماجار ( (mac-ar(به شکل مجار در ایران بیشتر عادت داریم) - بلقار ( ( bolq-ar(به شکل بلغار در ایران مرسوم است ) - اوسار(os-ar ) - آوار (av-ar)- سومر( sum-ər ) و .......
( بد نیست به کلمه تانریtanrı) )( خدا ) در همین جا اشاره کنم .این کلمه که در تمام شاخه های ترکی کاربرد دارد امروزه به معنای خدا کاربرد داشته و شکل قدیمی tonq-ər-ı را دارا بوده است . کلمه tong در سیر تاریخی خود به صورت dan → tan → tang → tong در آمده است که معنای سپیده دم و بامداد را افاده می کند و در ترکیب با ər به صورت تانری معنای خدای سپیده دم و بعدها در ازمنه بعد که سیستم فکری چند خدایی جای خود را به سیستم تک خدایی می دهد به معنی خاص خدا در آمده است.برای اهل تحقیق جالب است بدانند که این خدا بر تمامی خدایان از جمله آنا و آنا هیتا و دده غلبه کرده و در گذر از دوران مهر و باقی ادیان تسلط خود را حفظ و امروز هم با وجود خدایان قدرتمند عبری و عربی به حیات دیگر کم رمق خود ادامه میدهد . از همین جنس است گوگر(gög-ər به معنای خدای بالندگی و آسمانی که امروزه خود را در واژه های gög-ər-mekبه معنای رشد گیاهان، gög-ər-tiبه معنی عام رستنی ها، gög-ər-cinبه معنای کبوتر و... حفظ کرده است) ، gün-ərبه معنای خدای خورشید ، ارک (ər-k)، ارکویون (ər-küyün) ، ارتکین (ər-təkin ، قازار (qaz-ar) ، گزر(gəz-ər ) و ... که در این معنا نیاز به یک مقاله مفصل است که به شرط بقا ارائه خواهیم کرد.( وبه تعبیر Atoor خان این ها در چند هزار سال پیش ایما و اشاره محسوب میشده است. جدا دلم برای این Atoor خان میسوزد که در آن زمانها به دلیل محدودیت زبانی خود و اجداد گرامی شان به زبان ایماو اشاره ، این معانی بلند را در حد ایما و اشاره در ک کرده اند که صد البته بر ایشان با این کوتاه قامتی ژنتیکی حرجی هم نیست )

تقریبا اتفاق نظر وجود دارد که این پسوند ها با چسبیدن به اسامی اشخاص و مکانها اسامی قبایل مختلف ترکی را پدید آورده است اما چنان که گذشت به زعم اینجانب در دورانی از تکامل بشری که توتم پرستی رایج بوده هر قبیله ای با توتم خاص مورد پرستش خود شناسایی می شده است و این پسوند درانتهای اسم توتم مورد نظر مشخص کننده قبیله ای بوده است که درآن مورد اکرام بوده است. بعد ها در گذر از این دوران توتم ها نیز تغییر ماهیت و معنا داده و بسته به گسترده گی و قدرت قبیله اش از قدرت خدایی بیشتری برخوردار و بر دیگر خدایان غلبه و یا آنهارا با خود همراه ویا در صف شیاطین قرار داده است. این معنا را در دو خدای بسیار مشهور و آشنا ی دوستانی که در ادیان کهن ایرانی بررسی هایی دارند یعنی آنا هیتا و مهر به خوبی میتوان دید آنا هیتی خدابانوی مورد پرستش اقوام هیتی که بعدها به یک خدا و بعد الهه بزرگی در فلات قاره تبدیل میشود و دیگری مهر که به لحاظ پاره ای مسایل چند بار بین مرز دیو و خدایی سرگردان است و آخرالامر خود را بر افکار زرتشتی تحمیل و به صورت خدایی جهانی در آمده و سر از مسیحیت هم در می آورد.( تحقیق در پیرامون مهر را به تمام دوستان علاقمند ادیان کهن توصیه میکنم چه علاوه بر آشنایی با افکار نیا کان ، این حسن را دارد که مشت یهودیان و ایران ستیزان اعم از گونه های منقرض پان را برملا میکند. اگر بحث ها در این اتاق صورت منطقی تری به خود بگیرد به دلیل علاقه شخصی ام به این خدای جهانی شاید یک سر فصل مستقلی هم باز کنیم .)
در هر حال از روی مطالعه روی کلمات کهن بسیاری از تاریکی ها را میتوان با نور مهتاب روشن ساخت . میگویم مهتاب که عده ای در این شاخه زبان شناسی به افراط گرویده اند که صلاح علمی در آن نیست . برای روشنگری به چراغ های دیگری هم نیازاست. واز همه لازم تر ذهنی آرام و بی تعصب.
این مطلب که عنوان نمودیم در باب بر گرفته شدن اسامی اقوام از روی خدایان مورد پرستش آنها ، مطلبی است که از روی کلمات و از روی سنگ نگاشت های به جا مانده از دوران های کهن روشنی زیادی دارد ( به شرطی که معتقدین به موحد بودن ازلی ایرانیها مارا به چالش نگیرند )

برگردم بر سر بحث اصلی .
اگر قبول دارید که امروزه تمام آزریها به زبانی تکلم میکنند که از طرف همه زبان شناسان بدون استثنا به عنوان یکی از مهمترین شاخه های زبان ترکی محسوب میشود، با بحثی که گذشت عاقلانه تر این است که به جای هتاکی و ... یک لحظه و فقط یک لحظه بیندیشیم که عده ای آگاهانه در صدد تحریف تاریخ ما هستند. چرا که کلمه Az-ər و Az-ar از لحاظ ساخت چه تفاوتی با تمام اسامی قبایلی که ذکر آنها گذشت دارد؟که شما به زور در صدد تراشیدن معنای عربی برای آن هستید؟
آیا جز این است که عده ای عناد می ورزند و سر خوردگیهای تاریخی خود را در این نوع بی مهری ها مداوا میکنند؟ در ادامه بحث وقتی که به کالبد شکافی AZ بپردازیم و ساخت صد در صد ترکی آن و کلمه آزر را بررسی کنیم واضح تر خواهد شد.

در این باب بدوا نظرات و آرا زبانشناسان را بررسی و در انتها به نظرات یک کمی شخصی خواهم پرداخت. امیدوارم دوستان پارس و آزری از سر حوصله مطلب را دنبال کنند و در این مورد مطالب زیادی نگاشته شده که جهت تکمیل قلم ناقص اینجانب میتوان مراجعه نمود.
در مراجعه به کتاب دیوان لغات الترک محمود کاشغری ( این کتاب توسط محمد دبیر سیاقی به فارسی برگردانده شده است) ذیل عنوان " آز" ، " آذ" ، " از" ویا " اذ " معانی متعددی میتوان یافت که به صورت مشترک معنی طالع نیک ، خیر خواهی ، نیت پاک ، بلند و پاک را افاده میکند.
در اعصار قدیمتر این واژه معنی خدای خوشبختی و نیک خواهی را افاده میکرده است
اکثر زبان شناسان کلمه " آس –As " و "اس – Əs " را شکل قدیمتر این واژه معرفی میکنند.
حال ببینیم که این کلمه را در جاهای دیگر هم میتوانیم پیدا کنیم :
Q-az (اسم دخت افراسیاب یا همان آلپ-ار-تونقا)
Q-az-ar (بعدا تبدیل این واژه به خزر را بررسی میکنیم )
Q-az-bin (Q-az-vin)
Ar-az (Ər-əs)در اسم این رودخانه خوب دقت شود که دقیقا همان آزر است که جای دو سیلاب آن را عوض کرده باشیم . اکثر مورخین معتقدند که سواحل این رود خانه محل زندگی اقوام " رس " بوده که شرح تمدن و نابودی آنها در قران آمده است.
Qaf-q-az
Q-az-aq
Q-az-an
Az-an
Az-man
Az-ər-an
Shi-ər-az
Təb-ər-az و من چقدر به این ارامنه با فرهنگ هم متاسفم که سعی بیهوده در ارمنی جلوه دادن این کلمه دارند .
Ah-u-az (در مورد اهواز بعدها بحث خواهیم کرد. عجالتا باید بدانیم که این Ah چیست که در دو مورد اساسی یکی در اهورا و دیگری در اهریمن همراه با ar و ər این معانی را پدید آورده است که پان ایرانیست های بی سواد و مغرض برای توجیه حتی دست به دامن "یهوه" اسرائیل میشوند که بگویند از این گرفته شده است در حالیکه فراموش میکنند که از لحاظ تاریخی اهورا بر یهوه پیش بوده است. و این اوج درماندگی است. حالا شما هی فحش بدهید و ...)
Choğ-az-an-bel ( فکر میکنم بس باشد و کم کم وقت آن است که پان فارسها دادشان در بیاید. در مورد این کلمه و کلمه خوز اجازه بدهید بعدامفصل بنویسیم و گرنه این Atoor خان اگر یک رگ هم داشته باشد فکرمیکنم تا حال سکته ناقص سوم را هم کرده باشد و لی به شما قول میدهم که بی رگ تر از این حرفها باشد و خواهید دید که ...برهنه وسط معرکه خواهد پرید. )
یک کلمه دیگر بیاورم و خلاص .
Alp-ar-az)(Alp-or-oz)) که بعد ها فردوسی عزیز زال افسانه ای خود را بر بالای کوهی می پرورد که دم خروس عیان تر از این حرف هاست . این کلمه در صیقل تاریخی خود به شکل البرز و الب روز (roz نه ruz )در آمده که دومی کوهی است در قفقاز . حال به اسم این کوه نگاه کنید که در حال حاضر در ترکیه است .توروز toroz که صیقل خورده (tay-or-oz ) و tay-ar-az میباشد
( البته Atoor خان خواهند بخشید که به خاطر جلوگیری از ملال خوانندگان از طولانی شدن مطلب هر از گاهی مجبورم سربه سر مبارک ایشان بگذارم)

خوب من فکر میکنم فقط این راه باقی مانده است که بگوییم هم ər و هم az هفت پشت جد اندر جد دری و پهلوی و سانسکریت و هنداروپایی و خلاصه پایتختی و شمرونی بوده اند .

" چولدی آز آری بولتوم ، اوزوم آز یئریم ، اونو بیل ...." سنگنبشته گول تکین سطر 23
" Çöldi Az ar-ı bultum özüm Az yirim anubil "
" در سرزمین آز به مرد آز (آزری) برخوردم ، بدان ، سرزمین من آز است "

من فکر میکنم که بر اهل بصیرت همه چیز روشن است و با آدمهای لجوج و عنود دیگر کاری نداریم
از دوستان اجازه میخواهم که ادامه بررسی کلمه آزربایجان را به روز دیگر بگذارم.

دوستان در این فروم می بینم که به ژید هم علاقه دارند .
به جشمان خود بیاموزیم که اگر چیزی که بدان مینگریم زیبا نباشد ناچارا افکار زیبا یی نخواهیم داشت.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home