Thursday, December 18, 2008

خوي، ريشه شناسي و وجه تسميه آن



خويXoy

نامهاي تركي شهرها و اماكن جغرافيائي آزربايجان و ايران، ريشه شناسي و وجه تسميه آنها

مهران بهاري

چهارشنبه، ٢٦ نوامبر- ٢٠٠٨
اودگون، اولو سويوق آيي، سيچان ايلي
Odgün, Ulusoyuq ayı, Siçan ili

http://toponimler.blogspot.com/


خويXoy


شهر خوي يکي از شهرهاي استان آزربايجان غربي و مركز شهرستاني به همين نام است. شهر خوي را به علت استقرار در محلي پست "خوي چوخورو" نيز مي نامند. شهرستان خوي در دشتى وسيع واقع شده و از شمال به شهرستان ماکو و از جنوب بشهرستان سلماس و از خاور به شهرستان مرند و از باختر با كشور تركيه همسايه و هم مرز مي‌باشد. خوي كه امروزه مهمترين شهر استان آزربايجان غربى بعد از اورميه مى‏باشد از اهميت نظامي و تجاري ويژه‌اي برخوردار بوده و داراي آثار تاريخي متعددي است. خوى در قرن سيزدهم به علت زيبايي شهر و وجود باغات سبز و روح‏افزا و كثرت مناظر دلبربا و چمنها به لقب دارالصفا و بعد از آن به دارالمؤمنين مشهور بوده است. شهر خوي از قديمترين و يكي از اولين شهرهاي تركي شده آزربايجان است و بدين سبب در متون تاريخي سلجوقي بنام تركستان ايران ناميده شده است. "حمدالله مستوفي" در نزهت القلوب در باره خوي ميگويد: "مردمش سفيد چهره و ختاي نژاد و خوب صورتند و بدين سبب خوي را تركستان ايران خوانند". اين شهر از زمان قديم مورد توجه بوده است. پيش از اسلام شعبه‌اي از بزرگراه معروف ابريشم كه شهرهاي آباد و پرنعمت ترکستان و چين در شرق را به غرب و به اروپا متصل مي‌نمود، از اين شهر آزربايجاني مي گذشته است. در صدر اسلام نيز راهي كه بلاد جزيره العرب را به مركز آزربايجان و ماوراي خزر وصل مي‌كرد، از خوي مي‌گذشت.

خوي علاوه بر آزربايجان در تاريخ تركيه، جهان تورك و مذهب تركي علوي قزلباشي نيز از اهميت استثنائي برخوردار است. بسياري از جريانات فكري و فرهنگي تاريخي كه مهر خود را در شكل گيري هويت ملي خلق ترك در تركيه زده اند بلاواسطه با نام شهر خوي آزربايجان پيوسته اند. اين شهر پايگاه ارتشهاي تركي براي تهاجم به بيزانس و فتح آسياي صغير توسط تركان بوده است. "آلب ارسلان" در سال ١٠٧١ خوي را مركز تجمع سپاهيان ترك براي حمله به بيزانس-روم (تركيه امروزي) قرار داده بود. "آبدال موسا" موسس طريقت بكتاشي و "اخي ائوره¬ن" باني جريان اخوت در آسياي صغير هر دو از شهر آزربايجان خوي برخاسته اند. "پير سولطان آبدال" شاعر و قهرمان خلقي-ملي تركيه اصلا، و "جهانشاه قاراقويونلو" شاه زنديق -شاعر علوي قرن ١٥ نيز به روايتي اهل خوي است. مزار "شمس تبريز" بنا به بروايتي در خوي آزربايجان (و بنا بر روايات ديگري در شهر قونيه تركيه) قرار دارد. زمره "جاولاقلار" از قزلباشان بلاواسطه با خوي در ارتباط است. جاولاقيليك از نخستين تشكيلات قلندريه بوده و در قرن ١٣ در خوي آزربايجان ايجاد شده است. در تاريخ لكسيوگرافي تركي آزربايجاني، اولين لغت منظوم بدين زبان بنام تحفه حسام توسط "حسام خويي" نگاشته شده است.

ريشه شناسي:

كساني كه دنبال ريشه شناسي نام خوي با استفاده زبانهاي هند و ايراني بوده اند ادعا مي كنند كه معني واژه‌ "خوي" و ريشه‌ اين نام روشن نيست. اين بسيار طبيعي است، زيرا ريشه شناسي اين نام و وجه تسميه آن مي بايد بر اساس زبانها اورال-آلتائيك و در راس آنها تركي و در ارتباط با زبانهاي التصاقي باستاني مطرح در منطقه و در راس آنها زبان پروتورك سومري انجام پذيرد. بر اين اساس، نام شهر خوي، كلمه اي تركي است. در زير به برخي از نظريه هاي گوناگوني كه در ريشه شناسي اين نام تركي مطرح شده اند اشاره مي گردد:

١-کلمه "خوي" فرم باستاني كلمه "قويQuy, Qoy " در تركي قديم است كه مفهوم "چوخور" (سرزمين پست) را مي رساند. در ديوان لغات ترك، "قوي" به معني دره، بستر و بخش مسطح دره، وادي بزرگ و گود بين دو كوه و ته آمده است. همريشه با كلمات "قويتوQuytu " و "قوياقQoyaq ".

-قوياق Qoyak: به معني وادي بزرگ و گود بين دو كوه، گودي طبيعي ايجاد شده بين كوهها و صخره ها، گودي طويلي كه در دشتها توسط بركه هاي آب ايجاد مي شود است.

-قويتوQuytu : رد كلمه باستاني تركي "خوي-قوي" را در واژه "قويتو Qoytu - Quytu" كه مركب از كلمه "قوي" به علاوه پسوند "-تو" مي باشد نيز مي توان مشاهده نمود. در لغتنامه ائتيمولوژيك تركي در مقابل كلمه قويتو Kuytu گفته مي شود: "چوخور يئر çukur yer، گونه ش آلمايان يئر، كؤلگه (ترجمه: جاي پست، محلي كه آفتاب نمي گيرد، سايه). كلمه كويتوKuytu در تركي عثماني و تركي مدرن تركيه به معني جاي خلوت، محلي دور از چشم، محافظه شده از باد، است. ظاهرا اين كلمه با واژه "قويتو" مغولي به معني پشت، عقب، شمال و واژه "كوزKüz " تركي به معني محلي كه آفتاب نمي گيرد در ارتباط است. پسوند –تي، -تو، پسوند اسم ساز از اسم بوده و در تركي آناتوليائي قديم به شكل –دو موجود است (ائلتيElti ، قويتو Koytu، تورتوTortu ، اكتي Ekti، پيرتيPırtı ، پينتيPinti ). اين پسوند تصغير و تخفيف در تركيب با واژگان تقليدي كه به –ير، -ور، -يل، -ول و ... ختم مي شوند بسيار فعال است: فيسيلتي، زونقولتو، فيشيرتي، اينيلتي (تركي آناتوليائي قديم).

٢-نام شهر خوي از كلمه "خويXuy "، "قويQuy " كه در تركي باستان بسيار رايج بوده و به معني نقطه و مكان تجريد شده مي باشد گرفته شده است. كلاوسن در لغتنامه ريشه شناسي تركي پيش از قرن ١٣ ميلادي، اين كلمه تركي را مشتق از واژه چيني Kuei كه در آغاز به معني اقامتگاه زنان، بخش خصوصي يك مسكن بوده دانسته است. وي كلمه "كويتوKuytu " به معني جاي خلوت و محافظه شده از باد در تركي عثماني و تركي مدرن تركيه را نيز مشتق از اين كلمه مي شمارد. كلمه "خوي-قوي" امروز نيز در بسياري از زبانهاي تركي شمال شرقي به شكل "كويKuy " و به معني غار و در تركي خاقاسي به شكل "خويXuy " بكار مي رود. در تركي خاقاني، "كوي" به معني انتهاي يك دره است (كاشغري): "تاغيغ آتيپ اوغراسا، اؤزو كويي ييرتيلورTağığ Atıp Uğrasa Özü Kuyi Yırtılur" (هنگامي كه به كوهي تير بياندازد، مركز و دره هايش پاره مي شوند).

٣-در تركي باستان دو كلمه به شكل "قويQoy " به معني محل پائين آوردن و گذاشتن (هر چيز) و "قويو Qoyu" به معني پائين گزارده شده، واقع شده در پائين وجود دارد. ظاهرا اين كلمات از ريشه مصدر "قويماق Qoymaq" به معني گذاشتن، پائين گذاشتن، پائين آوردن مي باشند. كلمه "قويوQoyu " را در تركيب "اوزو قويولوÜzü Qoyulu " به معني شخص دراز كشيده رو به پائين (بر روي شكم) نيز مي توان مشاهده كرد. زبانشناسان اين كلمات را همريشه با "قويونQoyun " به معني آغوش، "قودغورماقQodğurmaq " به معني به پائين چيزي رفتن و "قويروقQuyruq " به معني دم، بن (مرتبط با قودورغا Kudurğa مغولي، كفل اسب) دانسته اند.

٤-در زبان تركي كلمه مشابه ديگري به شكل "قويوQuyu " و به معني چاه، گودي عميق كنده در خاك وجود دارد. اين كلمه اصلا از مصدر "قوذماق-قويماق" به معني آبي كه بيرون مي ريزد است. فرمهاي گوناگون آن در زبانهاي توركي: قويي، قوذوق، قوذوغ، قويوق، قويوغ، قودوق، قوداغ،.... همريشه با "Kut " مجاري به معني چاه، قوددوغ Qudduğ ، قودوق Qudug، خودوقXuduq ، خوداقXudaq در زبانهاي مختلف مغولي به معني چاه و گودال آب، و قوتوغور Qotuğur به معني گودي و گودال (احتمالا نام منطقه سرحدي "قوتور" در شهرستان خوي مرتبط با اين كلمه است).

٥- در کتاب "سيماي خوي" (صدرايي خويي) کلمه خوي مأخوذ از کلمه "قويون ـ قوي" ترکي به معني ميش و گوسفند دانسته شده است.

٦-محمدامين رياحي نويسنده‌ي كتاب تاريخ خوي بر اين باور است كه شايد واژه‌ي خوي با جزء آخر نام شهر "اولخو" كه دو هزار و ‌١٠٠ سال پيش در همين جا قرار داشته است بي‌ارتباط نباشد. نامهاي مكانهائي چون "اولخو" و "حويه‌وه" در سال‌نوشته‌هاي آشوري، نيز "حويله" در کتاب مقدس كه محل آنها ظاهرا مطابقت تقريبي با شهر و منطقه خوي دارد، محتاج ريشه يابي هاي دقيق از سوي لغتشناسان و زباندانان بي طرف مي باشند. گرچه واژه "حويه وه" (حوي+ه وه) فوق مي تواند مرتبط با "خوي اووا" (وادي پست)، واژه "حويله" مرتبط با "قويلو" (دشت پائين) و واژه "اولخو" نيز مرتبط با "اؤل خوي" (وادي مرطوب) شمرده شوند.

٧-ادعا شده است كه "در زبان سومري که از سوي برخي از صاحبنظران زباني پروتوتورك محسوب مي شود واژه اي مشابه "خوي" وجود دارد كه به معني سرزمين و دشت کم ارتفاع و پست است. اقوام سومري از آسياي ميانه (ترکستان) با گذر از سرزمين آزربايجان به منطقه بين النهرين رفته اند و در طول اين مهاجرت، سالها در آذربايجان رحل اقامت افکنده اند و گروههائي از آنها نيز براي هميشه در آزربايجان ماندگار شده‌اند. با توجه به اين واقعيت كه منطقه تمدن خيز "آراتتا" ذکر شده در کتيبه هاي سومري عموما با منطقه خوي و کلا غرب آزربايجان و شرق آناتولي منطبق مي شود، احتمال اينکه نام "خوي" يک کلمه سومري به معني سرزمين و دشت کم ارتفاع و پست باشد زياد است". با اينهمه در لغتنامه هاي سومري بررسي شده از سوي اينجانب، به همچو كلمه اي برخورد نشد.

نامهاي مشابه:

١-نامهاي روستاهائي مانند "قويجوق"، "قويجوق خان"، "قويجاق" و ... و نامهائي چون "قويلار دره سي" مرتبط با ريشه "قوي" به معني بستر دره مي باشند (-جوق و –جاق پسوندهاي تصغيراند).

٢-در آزربايجان و تركستان با دو نام ديگر ظاهرا مرتبط به اسم خوي برخورد مي شود: "خييوو"، نام قدمي شهر "پيشگين" (مشکين شهر) و ديگري "خيوه"، شهري در ترکستان ـ ازبکستان.

٣-در آزربايجان شمالي شهري بنام قوبا Qubaوجود دارد. اگر نام اين شهر مرتبط با "خوي" نبوده باشد (در شكل قوي+اوبا) احتمالا مشتق از كلمه تركي قوبا به معني خاكستري رنگ پريده، زرد رنگ پريده است. فرمهاي گوناگون اين كلمه در زبانهاي تركي چنين است: قوبا (قاراخاني)، قو Ko (ساري اويغور)، قووا Quwa (تاتار)، قيو Qıw (تاتار)، قي Qі (قيرقيز، آلتائي)، قوو Quw (قزاق، نوقاي، قوموق، قاراقالپاق، ازبك)، خيXi (خاقاسي)، خوواXuva (تووا-توفالار)، قوQu (آلتائي). اين كلمه به زبان مغولي نيز وارد شده است. قووا Quwa (مانچو)، هوپو Hu-p`o (چيني).

وجه تسميه:

در وجه تسميه خوي كه از قرن ششم ميلادي و به همين شکل فعلي در سفرنامه‌ها بميان آمده، مي بايست به دو مساله كليدي يعني نامگذاري مردمي "خوي چوخورو" و شرايط طبيعي آن بويژه محصور شدن آن توسط كوههاي پيراموني توجه نمود:

١- خوي كلمه اي تركي به معني وادي پست است. اين با صفتي که مردم براي ناميدن اين منطقه به کار مي برند همخواني كامل دارد. خويي ها شهر خود را "خوي چوخوروXoy çuxuru " مي نامند و معني آن دشتي است که از مناطق همجوار پايين تر است. شهر خوي در سرزمين نسبتا پستي قرار گرفته است، ارتفاع متوسط جلگه اي كه خوي در آن واقع شده در حدود ١١٠٠ متر مي باشد كه از همه جلگه هاي مجاور حتي از درياچه اورميه نيز پستتر است. پستي جلگه مزبور و دور بودن آن از درياهاي بزرگ سبب تغييرات ناگهاني در هواي آن مي گردد. مقدار باران شهرستان خوي نسبت بساير نقاط آزربايجان بعد از اورميه در درجه دوم قرار گرفته و هواي شهرستان خوي اغلب مه آلود مي باشد. (هواي قسمتهاي کوهستاني و مرزي شهرستان خوي سردسيري و قسمتهاي داخلي و جلگه اي آن معتدل و مالاريايي است).

٢-خوي كلمه اي تركي به معني مكان جدا و محل حفاظت شده از باد است و اين با طبيعت آن يعني کوههائي که حصاروار اين شهرستان را فراگرفته اند همخواني كامل دارد. کوههاي مهم شهرستان خوي كه بخط مستقيم در امتداد قله باشکوه و پربرف آغري داغ (آرارات) قرار دارند عبارت است از قله آدرين، کوههاي مرزي قطور بنام سلطان سورا، قوچ داغ، کهير، هران و کوه چله خانه. وجود کوههاي حصار مانند فوق مانع نفوذ بادهاي سرد زمستاني است و بالنتيجه هواي شهر خوي نسبت به بعضي از شهرستانهاي آزربايجان چون تبريز و اورميه در تابستان گرمتر و در زمستان معتدل تر است. يكي از علل باراني بودن شهرستان خوي، وجود کوههاي بلند مذكور است که در مقابل بادهاي رطوبي قرار گرفته و با سرد کردن هواي مجاور و تمرکز بخار آب، شرايط اشباع شدن را فراهم مي سازند.

ريشه شناسي و وجه تسميه هاي نادرست و دولتي

نهادهاي رسمي دولتي ايران ريشه کلمه خوي را در زبانهاي پهلوي، فارسي، کردي و يا ارمني جستجو کرده اند:

١-گويا در زبانهاي فارسي و پهلوي كلمه اي به شكل "خي" و به معني عرق و عرق تن موجود بوده است (در پهلوي Xvai و در شاهنامه فردوسي خَي Xәy). عده اي از ناسيونالسيتهاي فارس و فارسگرايان نام شهر خوي را مشتق از اين كلمه دانسته اند. حال آنكه صرف وجود کلمه اي مشابه "خوي" در زبان پهلوي و يا فارسي دليل بر ريشه گرفتن نام شهر خوي از آن كلمه نمي باشد. بلکه اين واقعيت مي بايد با ديگر واقعيتها و خصوصيات تاريخي، فرهنگي و زباني منطقه نيز همخواني داشته باشد. درست است که زبان فارسي از قرون پنجم و ششم در آزربايجان و در کنار زبان عربي به عنوان زباني ادبي به کار گرفته شده است، ولي مردم آزربايجان هرگز به زبان فارسي و يا يکي از منشعبات آن سخن نگفته اند و قوم فارس نيز در هيچ برهه اي از تاريخ، نه در خوي و نه در هيچ منطقه ديگري از آزربايجان سکونت نداشته است. علاوه بر آن در تاريخ سنتي مانند كاربرد زبانهاي خارجي از طرف خلق ترك براي ناميدن اماكن جغرافيائي خود وجود نداشته است. از اينرو، ريشه شناسي نامهاي جغرافيائي آزربايجان بر اساس زبان فارسي و يا ديگر زبانهاي ايراني معاصر و يا باستاني، از اساس بي پايه، غيرمنطقي و نامعقول است.

٢-مراكز رسمي و دولتي جمهوري اسلامي و عده اي از ناسيوناليستهاي افراطي كرد مطرح مي كنند كه "واژه خوي در‌ زبان كردي به معناي نمك و نمكزار است و شهر خوي به واسطه وجود معادن نمك غني متعددي در اين منطقه، به خوي معروف شده است، ... از آن‌جا كه كردان بازمانده‌ي مادها بوده‌اند و يا اين‌كه به گفته‌ خودشان مادها از آنها هستند و تاكنون زبان باستاني خود را كه گونه‌اي از زبان پارسي باستان است، حفظ كرده‌اند، مي‌توان گفت كه ساكنان كنوني خوي از مادها بوده‌اند و آنها مسكن خود را به‌دليل وجود معادن نمك در اين ناحيه ساخته‌اند".

اين ادعا كه كردان بازمانده مادها هستند و يا مادها از كردان، ادعائي تماما بي پايه و غيرعلمي است و با حقايق تاريخي همخواني ندارد. انتساب مادها به اقوام ايراني زبان و يا آريايي نژاد و ارتباط بر قرار كردن بين زبان كردي و پارسي باستان آنهم با زبان مادان كه از آن حتي يك نوشته و يك سطر در دست نمي باشد نيز، پايه و بنيان درستي ندارد. وانگاه مادها و پارسي باستان و كردي و .... چه ربطي به نامهاي جغرافياي سرزمين آزربايجان كه در چند هزاره اخير مسكن اقوام ترك و آلتائي و پيش از آن هيتي‌ها، هورري ها، قوتتي ها، لولوبي ها، اورارتوها و مانناها و سومرها و... بوده است دارد؟

٣-ارامنه که بر بخشهائي از سرزمين آزربايجان ادعاهاي ارضي داشته و دارند، براي خوي نيز مانند بسياري از اسامي جغرافيايي آزربايجان، ريشه شناسي اي ارمني ايجاد كرده و آنرا کلمه‌اي ارمني به معني قوچ دانسته اند. حال آنكه ارامنه، در طول تاريخ هرگز اين شهر آزربايجاني را خوي نخوانده و به جاي آن همواره نام "هير" را بكار برده اند.

نتيجه

خوي نام شهر و شهرستاني در آزربايجان است. اين نام بسيار قديمي از ريشه قوي Qoy, Quy به معني وادي پست و يا قوي Quy به معني منطقه تجريد شده و به احتمال كمتري از ريشه قويQoy به معني در پائين واقع شده مي باشد.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home